به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dry Run

ˈdraɪˈrən draɪrʌn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun phrase
    رانش آزمایشی، رانش تمرینی
  • noun phrase
    (نظامی) عملیات جنگی (بدون مهمات)، تمرین جنگی (بدون اسلحه)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dry run

  1. noun practice session
    Synonyms: bench test, combat rehearsal, dress rehearsal, dummy run, kriegspiel, maneuver, maneuvers, practical test, practice exercise, practice run, rehearsal, road test, run through, test performance, test run, trial, trial run, tryout, war game

ارجاع به لغت dry run

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dry run» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dry run

لغات نزدیک dry run

پیشنهاد بهبود معانی